top of page

اسمِ شبِ غارت

  • Writer: Mehdi Farhangian
    Mehdi Farhangian
  • 2 days ago
  • 3 min read
ree

1.چرا می‌گویند دولت پول ندارد؟

آنچه در ظاهر واقعی و درست به نظر می‌رسد، همیشه واقعی نیست. در ذهن بسیاری از ما، پول چیزی است شبیه کالایی محدود مثل طلا یا نفت. تصور می‌کنیم دولت هم مثل خانواده‌ها باید ابتدا «درآمد» کسب کند تا بعد خرج کند؛ یا نفت بفروشد، یا مالیات بگیرد.


آیا این نگاه با دنیای واقعی سازگار است؟ اقتصاد نئوکلاسیک مدام سعی می‌کند این نگاه را جا بیندازد که بودجه دولت مانند بودجه خانوار کار می‌کند. اما دولت یک فرق بنیادی با خانوار دارد و آن این است که دولت خالق پول است، نه مصرف‌کننده آن. گفتن اینکه «دولت پول ندارد» مثل این است که بگوییم اداره

پست دیگر تمبر ندارد.



  1. آیا دولت می‌تواند هرچقدر بخواهد پول خلق کند؟

 از نظر فنی بله؛ هر پرداخت دولتی، از حقوق معلمان تا بودجه‌ی عمرانی، از طریق خلق پول در حساب‌های بانکی انجام می‌شود. اما این به معنای «بی‌حد و مرز خرج کردن» نیست. دولت برای خرج کردن

محدودیت‌های واقعی دارد. تنها محدودیت واقعی دولت در خرج کردن، تورم است، نه نداشتن پول.


برای اقتصادهای جریان اصلی مانند اقتصاد اتریشی یک معادله خطی وجود دارد: پول زیاد = تورم زیاد. اما مطالعات زیادی نشان می‌دهد که در اکثر مواقع، دلیل تورم پولی نیست. علاقه‌مندان به سیستم‌های پیچیده و تفکر سیستمی می‌دانند که نمی‌شود و نباید با نگاه فرمولی، پاسخ بسیاری از مسائل را پیدا کرد. تولید پول در برخی موارد حتی می‌تواند منجر به کاهش تورم شود. مثلاً وقتی در اقتصاد نیروی بیکار و ظرفیت تولیدی معطل است، خرج دولت می‌تواند اشتغال و تولید ایجاد کند، بدون اینکه باعث تورم شود. باورِ اینکه هر تولید پولی باعث تورم می‌شود شبیه این است که بگوییم اگر دولت پول چاپ کند و تونلی بسازد همان اثر را بر تورم دارد که همان پول را چاپ کند و دینامیت تولید کند و تونلی را منفجر کند.


خلاصه اینکه دولتی با حاکمیت پولی هیچ‌گاه از لحاظ مالی ورشکسته نمی‌شود. محدودیت واقعی، منابع واقعی است؛ مثل نیروی کار، فناوری، زمین و ظرفیت تولید و نه کمبود پول. وظیفه دولت این است که سیاست‌هایی را اجرا کند که این ظرفیت‌ها را در خدمت خیر جمعی به کار بگیرد، نه اینکه با ترس از «کسری بودجه» و «خزانه‌ی خالی»، جامعه را به ریاضت و فقر بسپارد و عده‌ای محدود را منتفع کند.



۳. منشأ واقعی پول چیست؟ آیا پول برای مبادله اختراع شد؟

همه ما در مدرسه یاد می‌گیریم که پول برای راحتی مبادله اختراع شده است. مثلاً زمانی ماهیگیری بوده که به گندم احتیاج داشته ولی گندم‌کار در آن زمان به ماهی احتیاج نداشته و مبادله سخت بوده است. این نگاه بسیار منطقی می‌نماید؛ ولی آیا هیچ شواهد تاریخی درستی آن را نشان می‌دهد؟ مطلقاً خیر.


روایت‌ها و پژوهش‌های متعدد تاریخی نشان می‌دهند که پول زاده قدرت سیاسی و حاکمیت است، نه بازار.

دولت‌ها برای به‌کارگیری نیروی انسانی پول را به وجود آورده‌اند. شواهد متعدد نشان می‌دهد که دولت‌ها برای اینکه انسان‌ها در ارتش شرکت کنند یا جاده بسازند، به آنها کاغذی بابت دستمزد می‌دادند و با گرفتن مالیات و عوارض از همان کاغذها، به آن‌ها ارزش و تقاضا می‌بخشیدند.



۴. پس چرا دولت‌ها وانمود می‌کنند پول ندارند؟

چون این یک ابزار سیاسی قدرتمند است. وقتی گفته می‌شود «خزانه خالی است»، مردم پذیرای سیاست‌های ریاضتی می‌شوند: خصوصی‌سازی، کاهش خدمات عمومی، حذف یارانه‌ها. به‌این‌ترتیب می‌توان دولت را از پذیرش هر مسئولیتی رها کرد. می‌توان این گزاره را جا انداخت که دولت ذاتاً ناکارآمد است.

مگر مارگارت تاچر و رونالد ریگان نگفتند: اگر پول ندارید، اگر بیکارید، خودتان مقصرید؛ به اندازه کافی تلاش نکردید. دولت و جامعه وجود ندارد.

می‌شود منابع را به بخش خصوصی همان رفقا و نزدیکان به حلقه قدرت و ثروت , بخشید. می‌شود هر جا به نفع ثروتمندان است، دخالت دولت را «اثربخشی دولت» نامید و هر جا دخالت دولت در راستای منافع فرودستان است، آن را «اقتصاد دستوری» لقب داد. می‌شود بانک‌های خصوصی را مالک همه چیز کرد و به آنها اجازه خلق پول داد؛ و می‌شود کوه و جنگل و رودخانه و هوا را هم به بخش خصوصی فروخت. برای محکم‌کاری، هر جا که در دست دولت باقی مانده است را پیدا کنید و ناکارآمدترین افراد را مسئول آن کنید؛ آن‌وقت همه می‌پذیرند که دولت ذاتاً ناکارآمد است.


شعار «دولت پول ندارد» اسمِ شبِ غارت است. راهی است برای انتقال قدرت از دولت دموکراتیک به بازار و صاحبان سرمایه. پرسش اصلی این نیست که «دولت پول دارد یا ندارد»، بلکه این است که دولت پول خود را در خدمت چه اهدافی خرج می‌کند؟ آیا در خدمت رفاه عمومی، اشتغال، آموزش و توسعه است؟ یا در خدمت منافع گروه‌های خاص و تداوم نابرابری؟



۵. پس مالیات برای چیست اگر دولت خودش پول خلق می‌کند؟

از دیدگاه نظریه پولی مدرن (MMT)، دولت ابتدا خرج می‌کند و سپس مالیات می‌گیرد. مالیات برای تأمین مالی دولت نیست. مالیات مهم است، اما برای تأمین مالی دولت نیست.

مثلاً مالیات ابزاری است برای کنترل تقاضای کل (دولت‌ها همیشه با خلق پول، نقدینگی را وارد اقتصاد می‌کنند و با مالیات بخشی از آن را حذف می‌کنند). همچنین مالیات برای تنظیم رفتار اقتصادی و ایجاد انگیزه و بازدارندگی نیز استفاده می‌شود.



 
 
 

Comments


Get in touch

bottom of page